ویرگول
ورودثبت نام
ketabkhoone
ketabkhoone
خواندن ۶ دقیقه·۶ سال پیش

فن بیان قوی

فن بیان قوی داشتن از مزیت هایی است که اگر نیروی انسانی ای آن را داشته باشد، مزیت نسبتا رقابتی ای است که می توان روی آن حساب کرد. ابتدا باید این بهانه را از ذهن شما دور کنم:

فن بیان استعداد می خواهد و ذاتی است

من برای این کار ساخته نشدم

تو خانواده ما کسی فن بیانش خوب نیست

آخه من آدم درون گرایی هستم

و...


فن بیان چیست؟

 فن بیان در حقیقت همان توان سخن‌گفتن است. زمانی که صحبت از فن بیان به میان می‌آید، جدا از این که شما چه کسی هستید؟ چه کاری دارید؟ با چه کسی صحبت می‌کنید و…. فقط کافیست که از زبان خود استفاده کنید، شما نیاز به فن بیان دارید.

اگر می‌خواهید با دوستان خود ارتباط خوبی برقرار کنید، روابط عمومی خوبی داشته باشید، منظور خود را به خوبی به مخاطبانتان منتقل کنید و همچنین کاری کنید که بقیه از همنشینی و صحبت با شما لذت ببرند باید « فن بیان » خوبی داشته‌ باشید.

مطمئناً شما تعاریف زیادی از فن بیان شنیده‌اید! فن بیان را می‌توان بسته به حیطه کاری به صورت‌های مختلفی تعریف کرد!

اگر یک مجری باشیم؛ فن بیان یعنی این که در صحنه همایش خوب صحبت کنیم، صدایی گیرا داشته باشیم و نظر مخاطبان را جلب  کنیم و...

اگر یک گوینده باشیم؛ یعنی کلمات را درست ادا کنیم، با لحن و صدای خود توجه مخاطب را جلب کنیم و ...

و هزاران تعریف دیگر که می‌توان از فن بیان داشت. اما اجازه دهید ما یک تعریف کلی در این زمینه داشته باشیم؛‌ یعنی فن بیان را برای همه حالات تعریف کنیم:

«فن بیان؛ در حقیقت فنون و مهارت‌هایی است که شما با استفاده از تمام اجزای ارتباطی خود (نه فقط دهان و زبان) برای ارتباطات  کلامی خود به کار می‌برید»

اجازه بدهید این تعریف را کمی بیشتر توضیح دهیم؛ فن بیان فقط و فقط محدود به افراد خاص نیست.

مطمئناً شما به عنوان یک منشی، پزشک،‌ خلبان، کارمند، دانشجو، دانش‌آموز، پدر و مادر و ... در طول زندگی خود بارها و بارها نیاز است که صحبت‌های تأثیر گذاری داشته باشید و اگر فن بیان خوبی نداشته باشید و نتوانید خوب صحبت کنید،‌ مطمئناً با شکست مواجه خواهید شد.

بنابراین شما باید بتوانید اولاً یک صحبت موثر در ذهن خود طراحی کنید و سپس به توانایی دست بیابید که بتوانید آنچه در ذهن دارید را به خوبی به زبان بیاورید!


چطور فن بیان خوبی داشته باشیم؟

چطور فن بیان خوبی داشته باشیم؟

حقیقت این است که بهبود فن بیان کار یک روز و یک هفته نیست! اصلاً اجازه بدهید یک اصلی خیلی مهم را مطرح کنم:

ما چیزی به عنوان فن بیان خوب نداریم! هر کسی باید در هر شرایطی که هست بیان خود را روز به روز بهتر کند

برای بهبود فن بیان باید از سه مرحله مهم عبور کند:

1. مطالب را به صورت تئوری یاد بگیرید.

2. تمرین مناسب و کافی داشته باشید (شبیه سازی)

3. و به صورت واقعی در زندگی خود به کار ببرید (تا پس از مدتی به صورت ناخودآگاه به از این روش‌ها استفاده کنید)


مراحل یادگیری مهارت‌های کلامی

برای یادگیری هر مهارتی، از جمله مهارت‌های کلامی و سخنرانی، گام‌هایی وجود دارد که اگر ما با این گام‌ها آشنا نباشیم، نه تنها رشد نخواهیم کرد، بلکه باعث می‌شود که پسرفت هم داشته باشیم و یا با داشتن توقعاتی نامعقول در مسیر رشد و بهبود قرار نگیریم.

اولین شرط در یادگیری هر مهارتی، این است که بدانیم باید تا حد ممکن تمرین کنیم و بدون تمرین کردن عملاً هیچ مهارتی کسب نمی‌شود. چه بهتر است که ما زمانی را به صورت روزانه در نظر بگیریم و تمرینات مربوطه را انجام دهیم.

در طول دوره‌هایی که برگزار می‌کنم - علی‌الخصوص دوره‌های بلند مدت یک ساله - موضوعی که برایم بسیار پررنگ است و البته عجیب! این است که گویا این موضوع در فرهنگ ما عادت شده که بدون تمرین کردن توقع داریم که نتیجه بگیریم!

حال با فرض این که دائماً در حال تمرین کردن هستیم، به گام‌های یادگیری یک مهارت جدید می‌پردازیم. به نظر می‌رسد که بهترین مثال برای یک مهارت جدید، «مهارت رانندگی» است زیرا برای همه ما ملموس است و به سادگی آن را درک می‌کنیم.

ناتوانی ناآگاهانه

گام اول زمانی است که ما توانایی انجام مهارت را نداریم و البته نمی‌دانیم که این توانایی را نداریم. این وحشتناک‌ترین مرحله برای یادگیرنده است، زیرا گمان می‌کند که کارش خوب است ولی اصلاً اینطور نیست. بهترین مثال برای این موضوع نوجوانانی هستند که تا به حال رانندگی را تجربه نکرده‌اند و هرآنچه که در مورد رانندگی می‌دانند مربوط می‌شود به تصوّرات آنها و همچنین مشاهداتشان از فیلم‌ها و دیگران! این افراد تصوّر می‌کنند که رانندگان قدری هستند اما وقتی که پشت فرمان اتوموبیل می‌نشیند….

ناتوانی آگاهانه

گام دوم زمانی است که ما توانایی انجام مهارتی را نداریم اما متوجه و آگاه می‌شویم که این توانایی را نداریم. زمانی که فردی در این مرحله قرار می‌گیرد، مطلع می‌شود که باید مهارت‌های خود را بهبود ببخشد و برای این کار اقدام می‌کند.
 درست مثل کسی که متوجه می‌شود برای یادگیری رانندگی نیاز است که به اقدام کند و به کلاس آموزشی می‌رود.

توانمندی آگاهانه

گام سوم زمانی است که ما توانایی انجام مهارت را به دست می‌آوریم اما تمام حرکات ما آگاهانه است. در مثال رانندگی، زمانی که در مرحله سوم قرار می‌گیریم، با رانندگی ارتباط برقرار کرده‌ایم، اما تمام حرکات ما خودآگاه است و نیاز به تمرکز و تلاش زیادی دارد و برای هر بار رانندگی باید انرژی زیادی صرف کنیم و زحمت زیادی متقبل شویم و حتی اگر لحظه‌ای حواسمان پرت شود، تعادل خود را از دست می‌دهیم.

به همین منظور کافیست به فردی که تازه گواهینامه خود را دریافت کرده است فکر کنید. او می‌تواند رانندگی کند اما نیاز به تمرکز بالایی دارد و به هر کاری که می‌کند فکر می‌کند. مثلاً اگر قرار است دنده را عوض کند،‌ به این موضوع فکر می‌کند و آگاهانه تصمیم می‌گیرد.

توانمندی ناآگاهانه

گام چهارم زمانی است که ما توانایی انجام کار را به دست می‌آوریم و آنقدر آن را تمرین کرده‌ایم که به صورت ناخودآگاه و از روی عادت به فعالیت می‌پردازیم و در این صورت انرژی بسیار کمتری برای انجام مهارت صرف می‌کنیم و از همین رو انجام آن کار برای ما لذت بخش‌تر خواهد شد. درست مثل کسی که به خوبی رانندگی را یاد گرفته و چند ماهی است که هر روز چند مرتبه رانندگی می‌کند و عملاً این مهارت بخشی از وجود او شده و بدون فکر کردن به آن می‌تواند آن را انجام بدهد.

حال این چهار گام را در سخنرانی مرور می‌کنیم. در گام اول، اصلاً متوجه نیستیم که در این مهارت مشکل داریم و با اعتماد به نفس کاذب سخنرانی می‌کنیم و فقط باعث آزار و اذیت دیگران می‌شویم (فکر می‌کنم تعداد این نوع از سخنرانان بسیار زیاد است) در گام دوم، ما متوجه می‌شویم که توانمندی سخنرانی را نداریم و لازم است که آن را یاد بگیریم و در گام سوم، با تمرین و یادگیری به صورت خودآگاه می‌توانیم این مهارت را اجرا کنیم اما برای انجام آن نیاز به زمان و فکر کردن بسیار زیادی داریم و البته از دید مخاطب نیز بسیار حرفه‌ای به نظر نمی‌رسیم و در گام چهارم، سخنرانی بخشی از وجود ما خواهد شد و برای اجرای آن فکر نمی‌کنیم و بیشتر بر روی عمل متمرکز می‌شویم.




اینجا قصد داریم کتاب های خوب رو به شما معرفی کنیم ketabkhone.org
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید